شعر ضد دختر





دختری با مادرش در رختخواب

درددل می کرد با چشمی پر آب


گفت:مادر حالم اصلا خوب نیست

زندگی از بهر من مطلوب نیست


گو چه خاکی را بریزم بر سرم؟

روی دستت باد کردم مادرم!


سن من از بیست وشش افزون شد

دل میان سینه غرق خون شد


هیچ کس مجنون این لیلا نشد

شوهری از بهر من پیدا نشد


غم میان سینه شد انباشته

بوی ترشی خانه را برداشته!


مادرش چون حرف دختش را شنفت

خنده بر لب آمدش آهسته گفت:


دخترم بخت تو هم وا می شود

غنچه ی عشقت شکوفا می شود


غصه ها را از وجودت دور کن

این همه شوهر یکی را تور کن




برای خوندن بقیه این شعر بر روی ادامه مطالب کلیک کنید :)))))



ادامه نوشته

یه دوس پسر نداریم که چی؟؟؟+ضد دختر+ضد پسر




یه دوست پسر هم نداریم بگه چه خبر عزیزم بگیم داری بابا میشی
.
.
یه دوست پسر هم نداریم هی واسش از جذابیت آقایون کچل بگیم که آخر سر بره دونه دونه موهاشو بکنه جذاب شه
.
.
یه دوست پسر هم نداریم هی بهش بگیم من n تا خواستگار دکتر دارم زود باش تکلیف منو روشن کن
.
.
یه دوست پسر هم نداریم که دیگه هی نگیم من به عشق اعتقادی ندارم
.
.
یه دوست پسر هم نداریم هی انگشتمونو بزنیم به پهلوش دو متر بپره بخندیم بهش
.
.
یه دوست پسر هم نداریم با شماره دوستش امتحانمون کنه ما هم سربلند از امتحان بیایم بیرون
.
.
یه دوست پسر هم نداریم وقتی ناراحتیم الکی از این حرف های امید دهنده بزنه مثلاً همه چی آرومه و اینا
.
.
یه دوست پسر هم نداریم بهش بگیم می خوام پراید بخرم بگه بقیه پولشو من می دم ۲۰۶ بخر
.
.
یه دوست پسر هم نداریم که ثانیه به ثانیه یادآوری کنه که ما فقط دوستای معمولی هستیم






برای خوندن بقیش بر روی ادامه مطالب کلیک کنید



ادامه نوشته